
ناگویی هیجانی یا آلکسی تایمیا، حالتی در افراد است که وقتی به فرد نگاه کنید، سردرگمی و بلاتکلیفی را در چهره او مشهود است به دلیل اینکه فرد نمی تواند احساسات خود را بشناسد و درست بروز دهد یا حتی به کسی بگوید که الان چه حالی دارد. این ناتوانی در بروز حس ها و تشخیص هیجانات، می تواند از دوران کودکی در فرد شکل بگیرد به طوریکه در دوران نوجوانی، برای فرار از موقعیت های دردناک زندگی، به جای رفتار های صحیح، سریع ترین و بدون فکر را انتخاب می کنند که اغلب پرخطر هستند.
ناگویی هیجانی یا آلکسی تایمیا چیست ؟
ناگویی هیجانی درست مثل یک ویژگی شخصیتی است که فرد در درک و تشخیص احساسات خود ناتوان بوده و در بیان و توصیف احساسات و هیجات خود دچار مشکل است. به نوعی فرد بین احساسات و هیجاناتی که جسم او را برانگیخته می کند ؛ نمی تواند تفاوت قائل شود و دچار یک سردرگمی در شناخت هیجانات و احساسات خود می گردد؛ به این حالت ناتوانی در ابراز، اختلال ناگویی هیجانی گفته می شود که می تواند این ناگویی در افراد خیلی کم دیده شود و از طرفی هم در بعضی از افراد می تواند در حد بالایی باشد.
به عنوان مثال فرد دارای آلکسی تایمیا، دقیقاً نمی داند که الان گرسنه است یا از شدت خستگی، بی حال شده است. به عنوان مثالی دیگر، وقتی حس بدی را تجربه می کند؛ نمی داند که از چیزی ترسیده است یا اضطراب و استرسی از چیزی، در وجود خود تجربه می کند. در واقع برای فرد مبهم است که چه احساسی دارد و نمی تواند برای بیان حس خود، کلمه مناسبی پیدا کند و در تحلیل احساسات خود دچار مشکل می شود.

ویژگی های اساسی ناگویی هیجانی :
- مبهم و ناشناخته بودن حالت ها و حس هایی که در جسم فرد ایجاد می شود.
- عدم توانایی در بیان احساسات خود به دیگران
- قادر نبودن به ابراز احساسات به اطرافیان و طرف مقابل
- عدم شناخت از درونیات خود
- دوری از تجزیه و تحلیل هیجانات و حس های خود در رویارویی با یک مشکل
- ناتوان بودن در درک احساسات دیگران و شکست در روابط عاطفی
- عدم توانایی در دادن همدلی به دیگران
- تنفر از اینکه دیگران آن ها را زیر نظر بگیرند یا نگاه کنند.
- عصبانیت های ناگهانی و خشم آلود
- نسبت به درد های جسمانی ساده، واکنش های اضطرابی دارند.
- چهره های پوکر فیس و یخ زده و بی تفاوت گونه
- تمایل به گوشه نشینی و انزوا
- مشکل در رویا پردازی
- تمایل به بی تحرکی و سکون در زندگی
- خودداری از داشتن دوستان صمیمی

عوامل ایجاد کننده آلکسی تایمیا :
- عوامل وراثتی و ژنتیکی : در تحقیقات انجام شده می توان درصد احتمالی را، به ژنتیک اختصاص داد.
- قرار گرفتن فرد در یک حالت اضطرابی و ناراحت کننده برای مدت طولانی.
- بزرگ شدن در خانواده ای که والدین با هم مشکل داشتند و روابط ناسالم بین آن ها برقرار بوده است و کلا در محیط خانواده ابراز علاقه و بیان احساس را مشاهده نکرده و هر زمان هم که کودک تمایل به بروز احساسات و هیجانات خود داشته؛ سرکوب شده و مهری بر دهان او کوفته شده است. در مثال دیگر ممکن است کودک مورد تهدید و تحقیر ناپدری و نامادری خود قرار گرفته و حقیقتاً عاطفه و علاقه ای دریافت نکرده که بتواند طعم شیرین حس داشتن را بفهمد، درک کند و بروز دهد.
هنوز تحقیقات در رابطه با اختلال ناگویی هیجانی آن قدر منسجم و پیشرفته نیست که بتوان عوامل ایجاد کننده آن را به طور دقیق و با قطع بیان کرد. یعنی چند عامل اصلی را ارئه کرد و گفت این عوامل صد در صد باعث بروز این اختلال می شوند و نمود علائم از هر فرد به فرد دیگر متفاوت است اما در بالا اساسی و شایع ترین عوامل جهت پیشگیری بیان شدند.

این که افراد بتوانند به سادگی در درون خود ابتلا به اختلال ناگویی هیجانی یا آلکسی تایمیا، را تشخیص دهند؛ میسر نیست. ممکن است فرد در خود این مورد را داشته باشد اما متوجه آن نباشد. از طرفی چون عدم درمان ناگویی هیجانی، می تواند منجر به افسردگی مزمن شود؛ امکان دارد وقتی فرد برای طولانی مدت حالات افسردگی و اضطرابی را حس کرد، مشکوک شود که گویا مشکلی پیش آمده است و اینجاست که سر نخ ابتلا به آلکسی تایمیا در وجود فرد پیدا می شود که حتماً هم شخص با مراجعه به روان پزشک می تواند به این مورد رسیدگی کند.
در بالاتر به طور مختصر و چکیده توضیحاتی در رابطه با ناگویی هیجانی داده شد. حال می خواهیم ارتباط آن را در رفتار های نوجوانان که منجر به عملکرد های پر خطر می شود، بررسی کنیم.
انواع رفتار های پرخطر در نوجوانان :
دوره ی نوجوانی برای افراد، دوران مهم و سرنوشت سازی است که خیلی هم از موقعیت حساسی برخوردار است که به علت باور های محدود کننده اجتماع و خانواده ها، محیط ناامن و ناسازگار فرزندان و شرایط زیستی ناسالم می تواند به دوره ای تبدیل شود که نوجوان را سرکش و عصیان گر کرده و در نهایت رفتار های خشن و پر خطر از او سر بزند. مثال هایی از این رفتار ها عبارتند از :
- اقدام به آسیب زدن به جسم خود مثل خود زنی ها، خودکشی، تیغ کشیدن بر بدن
- تمایل به دعوا و مجادله های خشن و پر خطر مثل چاقو و قمه کشی یا حتی اسلحه کشی
- رانندگی های پرخطر با انواع وسایل نقلیه حتی بدون داشتن گواهینامه وسیله مورد نظر
- شرط بندی های خطرناک و قمار بازی
- داشتن روابط جنسی متعدد با افراد زیاد که در نهایت منجر به بیماری های خطرناک مقاربتی و عفونی می شود.
- مصرف بی حد و اندازه مشروبات الکلی
- امتحان کردن انواع مواد های مخدر و قرص های روان گردان
- کشیدن پاکت، پاکت سیگار به خاطر داشتن حس خود بزرگ بینی
- اعتیاد به بازی های کامپیوتری و گذراندن تمام روز خود را در گیم نت ها و انجام شرط بندی
- سو مصرف مواد غذایی و ابتلا به افزایش وزن در اثر خوردن بیش از حد فست فود ها
- دست زدن به سرقت، دزدی، همکاری با قاچاقچی های مواد مخدر
- حضور در مهمانی ها و پارتی های شبانه با افراد ناسالم
- تمایل به تنها زندگی کردن و در موارد حاد خروج غیرقانونی از کشور جهت مهاجرت
- داشتن شریک عاطفی ناسالم

دلایل انجام رفتار های پر خطر نوجوانان :
اگر از نوجوانان پرسیده شود که چرا این رفتار های آسیب زننده به جسم و روح تان را انجام می دهید؛ قطعاً در اکثر موارد آن ها این رفتار ها را خطرناک و مخرب نمی دانند؛ بلکه حتی انجام آن ها را نشانه ای از بزرگ و مستقل شدن خود قلمداد می کنند. جدای از افکاری که نوجوانان راجع به این اعمال دارند؛ موردی که حائز اهمیت است این است که آن ها به چه علت این کار ها را انجام می دهند ؟ تا به حال به این موضوع فکر کرده اید ؟! در ادامه به یکسری از این دلایل می پردازیم.
- محیط زندگی پر خطر و ناسالم
- پرورش در خانواده نابه سامان و بدون حد و مرز و احترام
- داشتن دوران بلوغ پر از آزار و تنش و اضطراب
- تقلید از دوستان و همسالان خود به علت تحت تاثیر قرار گرفتن آن ها
- جهت خودنمایی به دیگران و رسیدن به احساس برتر بودن و بزرگ شدن
- نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس
- تمایل به گرفتن تایید از دیگران به دلیل سرکوب و تحقیر های مداوم والدین
- انتقام گرفتن از والدین خود به جهت رفتار های نامناسب آن ها مثل تنبیه و کتک های بسیار
- داشتن بازدارنده های ذهنی در وجود خود
- طلاق والدین

تاثیر ناگویی هیجانی در گرایش نوجوانان به رفتار های پرخطر :
ناگویی هیجانی با رفتار های خطرناک و آسیب زننده نوجوانان به خود و جامعه در ارتباط است. همانطور که گفته شد، آلکسی تایمیا عاملی است که فرد نارسایی در درک، تشخیص و بیان احساسات و هیجانات خود دارد. با توجه به این نکته اصلی می توانید ارتباط آن را با انجام رفتار های پر خطر نوجوانان و علل بروز آن ها را تشخیص دهید. به چه صورت ؟ می توانیم با مثال های متفاوت این ارتباط را تشریح کنیم.
- نوجوانی را فرض کنید که مدادم در خانه شاهد درگیری و دعوا والدین خود است. سرو صدا ها و داد و بیداد ها گوش او را پر کرده است. چه حس زجرآوری که در این خانه خبری از آرامش، احترام و علاقه نیست ! نوجوان این هیجانات سخت و دردناک را مدام تحمل می کند و برای دور شدن از این وضعیت و محیط خانه، به دوستان خود پناه می برد. از شانس بد هم دوست صمیمی او فردی بزه کار است و برای رهایی او از این شرایط دردناک، پیشنهاد ابتدا، کشیدن سیگار و در ادامه مصرف مواد مخدر را به او می دهد. نوجوان هم که او را خیر خواه خود می داند ، در دام این اعتیاد می افتد.

نوجوان در این محیط مسموم خانوادگی خود، نمی تواند شناخت صحیحی از درونیات و احساسات خود داشته باشد و این جاست که ناگویی هیجانی هویدا می شود و فقط به دنبال راه چاره ای است که از این حالت دردناکی که در او ایجادشده، خلاصی پیدا کند.
- دختر یا پسر نوجوانی را فرض کنید، مدام از خشک شدن دهان خود شکایت می کند و آن را به یک موضوع بزرگ تبدیل کرده که شاید نشانه ی یک بیماری خطرناک باشد. وقتی منشا را پیدا می کنیم، موضوع از این قرار است که فرد نوجوان هیجان ترس در وجود خود دارد و نمی تواند آن را توصیف کند و نماد جسمی آن را مدام بازگو می کند که این نمونه ای دیگر از ناگویی و ناتوانی هیجانی است.
- نوجوانان زیادی را می بینید که وارد رابطه های عاطفی بسیاری شده و حتی سکس هم با طرف مقابل دارند اما بعد از مدتی بدون دلیل شریک عاطفی خود را با کمال بی رحمی رها می کنند. این همه بی تفاوتی عاطفی و عدم ابراز احساست واقعی به طرف مقابل از کجاست ؟! این حالات دقیقاً نمایانگر ناگویی هیجانی در فرد است که به راحتی احساسات طرف مقابل را نادیده می گیرد چون خودش تعریف مناسبی از عواطف و احساسات ندارد و اصلاٌ جنس آن ها را نمی شناسد.
اگر کمی در زندگی این نوجوان کنکاش کنیم متوجه می شویم که در دوران کودکی مثلاً وقتی خود را آراسته می کرده و لباس زیبا می پوشیده و انتظار تعریف و تمجید از والدین خود داشته، والدین او را تحقیر کرده و حتی به او بی اهمیتی می کردند؛ یا مثلاً زمانی که از دیدن صحنه ای عاطفی و احساسی به وجد می آمده؛ او را مسخره می کردند که این چه هیجان بیخودی است که نشان می دهی ! گویی والدین و اطرافیان به خنده ها و شادی های ناب هر چند کوچک کودک، مُهر زشتی و بیجا بودن زدند.

- این صحنه را قطعاً ملاحظه کردید که کودکی با هیجان و ذوق به سمت پدری که تازه از سر کار آمده، می دود تا او را در آغوش بگیرد اما پدرش او را پرت می کند و می گوید : برو کنار حوصله تو ندارم ! یا این صحنه را دیده اید که کودک برای ناز کردن خود برای مادرش به سمت او می آید تا او را ببوسد و مادر، او را هل می دهد و می گوید : برو اون طرف از این لوس بازیا خوشم نمیاد !
با وجود این رفتاری که فرزند به صورت مکرر در کودکی خود دیده است، چرا زمانی که به نوجوانی می رسد از او توقع همدلی با دیگران، احساساتی و عاطفی بودن دارید ؟ چرا از این که بلاتکلیف است و مدام از این شاخه به آن شاخه می پرد، عذاب می کشید ؟! چرا از این که درونیات خود را نمی شناسد و اصلاً نمی داند که الان عصبانی است یا تشنه است، او را سرزنش می کنید ؟
نوجوان شما دچار اختلال ناگویی هیجانی شده که چون خود را نمی شناسد و اعتماد به توانایی های خود ندارد؛ برای خود نمایی رانندگی پر خطر انجام می دهد تا جلب توجه کند یا به مهمانی های متعدد می رود و ظاهری نا به هنجار و نامتعارف می سازد که مورد نظر همگان قرار گیرد و فکر عواقب کار های خود را نمی کند؛ چون سرکوب احساساتش با انجام کار های خطرناک ارضا می شود.

- چهره ی بعضی از نوجوانان بزه کار را دیده اید ؟ خیلی خشن، خشک، سرد و بی روح و پر از خشم است. قطعاً این نوجوان، با فطرتی پاک به دنیا آمده است اما بنا به ژنتیک، محیط خانواده و اسباب و علل جامعه، قدرت خودابرازی در وجودش از بین رفته و یاد گرفته که احساس نکن ! بروز نده ! صمیمی نباش ! همدرد و همیار نباش ! بگذار و بگذر ! برای گرفتن حقت از دیگران بزن و بکش ! احساسات دیگران مهم نیست ! علاقه و بروز احساسات اهمیتی ندارد ! و صد ها مورد دیگر را می توان مثال زد که نشان دهنده علائم اختلال ناگویی در فرد است.
نوجوان بزه کار وقتی به راحتی دزدی می کند یا به انسان دیگر صدمه می زند؛ خودش نمی فهمد که چه انفعالاتی در وجودش در حال شکل گیری است و روان او درگیر است؛ چون زمانی که مادرش یا پدرش به علت ناسازگاری، او را رها کردند و به دنبال زندگی خود رفتند؛ همان جا عدم دلبستگی و خفگی احساسات و عواطف را در خود تجربه کرده و به مرور زیر پا گذاشتن آدم ها یا صدمه زدن به انسان ها، برای او مثل آب خوردن می شود.
افراد دارای اختلال ناگویی یا آلکسی تایمیا به علت تحمل نکردن موقعیت های فشارزا و دشوار، وقتی با این شرایط روبه رو می شوند؛ به جای پاسخ دهی آگاهانه و منطقی، به صورت رفتار های منفی و بدون فکر پاسخ می دهند که این پاسخ های منفی، بروز همان رفتار های مخاطر آمیز نوجوانان در بستر جامعه و خانواده است.
روش های درمان ناگویی هیجانی یا آلکسی تایمیا در افراد :
حال که به رابطه و تاثیر ناگویی هیجانی بر گرایش نوجوانان به رفتار های مخاطره آمیز پی بردیم؛ باید به دنبال راه کار هایی جهت درمان این اختلال در نوجوانان خود باشیم که در ادامه به آن می پردازیم.
- مراجعه به روان درمانگر ها و روانشناس یا روانپزشک ها
- شرکت در دوره های آموزشی توسعه فردی و مهارت های ارتباطی
- نوشتن نمایش نامه زندگی جهت استخراج وقایع و اتفاق های مهم که موجب خفه کردن بروز احساسات در فرد شده
- شرکت در تیم های گروهی ورزشی و تفریحی سالم
- دیدن فیلم های رمانتیک و احساسی
- آشتی کردن با قلم و دفتر و نوشتن روزانه حالات درونی
- بازدید از مراکز خیریه و کمک به مردم
- برگزاری جلسات خود با خود جهت شناخت بیشتر درونیات فرد
- انجام کار ها و هنر های خلاقانه و رویاپردازانه
- انجام مراقبه به تنهایی و یا گروهی
- زیبایی های اطراف خود را شناسایی کنید و برای دیدن آن ها شکرگزار باشید.
- سعی کنید ویژگی های مثبت اطرافیان را کشف کرده و به آن ها همراه با بروز احساسات، بیا کنید.
- تمرین لبخند روی صورت، به صورت روزانه داشته باشید.

راه کار هایی که ارائه شد، به طور کلی برای همه عزیزانی مورد استفاده است که با ناگویی هیجانی دست و پنجه نرم می کنند. نکته مهم تری را والدین باید در نظر بگیرند که برای پیشگیری از اینکه فرزندان تان مبتلا به این اختلال روانی شوند؛ حتما در وهله اول اگر رابطه بین شما و همسرتان مشکل دارد، به آن رسیدگی کنید. اگر لازم است به مشاوره خانواده مراجعه کرده یا دوره های مهارت زندگی بگذرانید؛ تا مشکلات را در بستر خانواده وارد نکنید و محیط امنی را برای پرورش فرزندان خود بسازید.
بیشتر بدانید و آگاه باشید : بررسی چالش های اصلی نوجوانان با والدین و راه کار های مدیریت آن ها
در وهله دوم هم برای تربیت فرزندان خود وقت بگذارید. سعی کنید احساسات و علائق آن ها را در نظر بگیرید و برای آن ها ارزش قائل شوید. اگر کوچکترین علائمی از شروع اختلال ناگویی در فرزند خود مشاهده کردید حتما از راه کار های مربوطه استفاده کنید و ریشه این اختلال را خشک کنید. به همسران خود در جلوی چشمان فرزندان تان محبت کنید تا عشق ورزیدن و بروز احساسات را از شما یاد بگیرند و واقعاً این جمله کلیشه ای نیست که " با محبت، خار ها گل می شود" .

رهنمود آخر :
در اختلال آلکسی تایمیا، اشخاص در نشان دادن احساسات و تعریف هیجانات خود خیلی مشکل دارند به طوری که حتی به صورت کلامی هم نمی توانند حس درونی خود را بیان کنند و به عنوان یک نارسایی هیجانی می تواند باشد. همین که فرد نمی تواند بین احساسات و هیجانات بدنی خود تفاوت بگذارد و شناخت درستی از درونیات خود نداشته باشد؛ موجب می شود که به مرور زمان در موقعیت هایی که تحت فشار است؛ از خود رفتار های مخاطر آمیز نشانداده که هم به خودشان و هم به جامعه صدمه می زنند. پس فرزندان تان را دریابید تا جامعه ای با اندیشه های نو وسازنده داشته باشیم چرا که همین نوجوانان، چراغ روشنگر آینده ی فردا هستند.
اگر تجربه برخورد با اختلال ناگویی هیجانی در خود یا در دیگران را داشتید؛ می توانید با ما به اشتراک بگذارید.