روان کاوی روشی است که در آن با بررسی ضمیر ناخودآگاه انسان، می توان اختلالات روانی را شناسایی و درمان کرد. فردی که جهت درمان شخص بیمار با او گفتگو می کند تا از درونیاتش باخبر شود، روانکاو بوده که با کنار هم چیدن گفته های افراد می تواند بفهمد که چه نقاط تاریک و وقایعی از دوران کودکی تا به بزرگسالی فرد موجب ایجاد مشکلات روحی و روانی او شده و جهت درمان با تکنیک های روان درمانی، او را بهبود ببخشد.
روانکاوی چیست ؟
یکی از جذاب ترین سبک و روش های روان درمانی، روانکاوی است که به عنوان یک علم و یک رویکرد مهم در روان درمانی معرفی می شود و بسیاری از افراد برای درمان مشکلات روانشناختی خود آن را انتخاب می کنند. زیگموند فروید پدر علم روانکاوی است که اکثرا از او به عنوان آغازگر این مسیر یاد می کنند. فروید بر این باور بود که اکثر مشکلات و مسائل ریشه در سطح ناخودآگاه ما دارند و این نیروهای ناخودآگاه بر رفتار و شخصیت ما آشکارا تأثیر می گذارند. او معتقد بود که حوادث و اتفاقات دوران کودکی و درگیری های ناخودآگاه، که اغلب مربوط به میل جنسی و پرخاشگری است، تجربه فرد را در بزرگسالی شکل می دهد. فروید معتقد بود که " احساسات ابراز نشده هرگز نمی میرند، آنها زنده به گور می شوند و بعداً به روش های زشت تری بیرون خواهند آمد."
روانکاوی علم و دانشی است که به طور مستقیم با روان انسان در ارتباط است و رفتار و فرآیندهای روانی انسان را به صورت علمی بررسی می کند و در این مسیر از تحلیل عمیق ناخودآگاه انسان و بررسی ذهنی او کمک می گیرد و به تاریک ترین نقاط ذهن و ناخودآگاه او سفر می کند.
روانکاو کیست ؟
روانکاو به دنبال شناسایی و درمان اختلالات روانی بیمار با کمک اصول روانکاوی است. روانکاو به نسبت دیگر روانشناسان، عمیق تر و موشکافانه تر به مسائل و مشکلات بیمار می پردازد و در گذشته های دور بررسی می کند تا متوجه شود که مشکل فرد از کجا شکل گرفته است. وی با جست وجو و تحلیل در گذشته ها و دوران کودکی و بررسی بخش ناخود آگاه ذهن، به دنبال پیدا کردن ریشه ی مشکلات و درمان آن است. روانکاوی مجموعه ای از دیدگاه ها و راه کار های درمانی را دربرمی گیرد که در کار ها و پژوهش های زیگموند فروید و دیگر روانکاوان برجسته ریشه دارد. روانکاو به فرد کمک می کند تا با وارد شدن به سطح ناخودآگاه خود و کشف ریشه ی مسائل و بازیابی بسیاری از احساسات و تجربیات عمیق و سرکوب شدۀ خود در گذشته بپردازد و با کشف کردن و کنار آمدن خود، به مقابله با مشکلاتی که با آن ها روبرو است، بپردازد.
ساختار ذهن از نظر فروید
فروید ذهن انسان را به کوهی از یخ که در اقیانوس شناور است تشبیه می کرد که قسمت کوچکی از این کوه یخ، بیرون آب و قسمت اعظم آن در زیر آب پنهان است. فروید بر این باور بود که ساختار ذهنی ما نیز مانند کوه یخ است و ما نسبت به بخش بزرگی از ذهنمان ناآگاه هستیم. او ساختار ذهنی انسان را به سه بخش تقسیم کرد :
- ذهن خودآگاه
- ذهن نیمه آگاه
- ذهن ناخودآگاه
ذهن هوشیار یا خودآگاه
ذهن هوشیار یا ذهن خودآگاه که ضمیر خودآگاه هم نامید می شود، شامل تمام فعالیت هایی می شود که ما در طول شبانه روز به صورت آگاهانه انجام می دهیم. طبق نظریه ی فروید در مورد ذهن، بخش کوچکی که از آب بیرون زده است سطح هوشیار یا بخش خود آگاه ذهن ما می باشد. این سطح شامل نیروهای عقلی مانند حافظه، دقت و توجه، تصور از بدن و آگاهی از حالت های عاطفی است. ذهن خودآگاه شامل تمام احساس ها و تجربه هایی است که در هر لحظه معین از آن ها آگاه هستیم. به عنوان مثال ما می دانیم که هرروز چه ساعتی باید از خواب بیدار شویم، چه ساعتی مشغول کار باشیم و چه لباسی بپوشیم و چه کار هایی را در طول روز باید انجام دهیم. این بخش از ذهن ما منطق مدار است و با تجزیه تحلیل و دلیل کار می کند. ذهن خودآگاه قادر به دریافت اطلاعات غیر منطقی نیست و این که ما انسان ها و مکان ها را می شناسیم، مسئولیتش بر عهده ی ذهن خود آگاه ما است. ذهن خود آگاه ما اطلاعات را از طریق حواس پنج گانه دریافت و پردازش می کند ؛ در نتیجه این اطلاعات بسیار محدود هستند.
ذهن نیمه آگاه
ذهن نیمه آگاه بین دو سطح آگاه و نا آگاه وجو دارد که طبق نظریه فروید ذهن نیمه آگاه در قسمت میانی این کوه یخی قرار گرفته و کمی از بخش خود آگاه، بزرگ تر است. در ذهن نیمه آگاه خاطرات، ادراک ها وافکاری است که ما در این لحظه به صورت هوشیار از آن ها آگاه نیستیم ولی می توانیم آن ها را با کمی توجه و تمرکز، به راحتی به سطح هوشیاری بیاوریم. برای مثال ممکن است برای خواندن یک شعر یا آهنگ، قسمتی از متن آن را به یاد نیاورید اما با کمی تمرکز و فکر، آن متن به خاطر شما بیاید و به راحتی وارد حیطه ی آگاهی شما شود. در واقع اطلاعات مربوط به گذشته ی نزدیک در این بخش ذخیره می شوند و با کمی زمان و تمرکز قابل بازیابی هستند.
ذهن ناخودآگاه
ذهن ناخودآگاه شامل افکار، نیاز ها، خواسته ها و احساساتی است که دور از دسترس ما است ولی بر رفتار و عملکرد روانی ما تاثیر می گذارد. طبق نظریه فروید، ذهن ناخودآگاه بخش عظیمی از کوه یخی است که به زیر آب رفته و قابل مشاهده نیست. دسترسی به این بخش در کنترل اراده ی افراد نیست و به قوانین منطقی، زمان و مکان محدود نمی شود. ذهن ناهوشیار برحسب زمان رویداد، تنظیم نمی شوند و با سپری شدن زمان نیز از بین نمی روند. چیزهایی در بخش ناهوشیار یا ناخودآگاه ذهن جای می گیرد که فرد تلاش کرده است سرکوب شان کند یا به هر روشی از آن ها دوری کند تا فراموش شوند. این موارد شاید در ظاهر فراموش شوند اما در حقیقت چنین نیست. این ذخیره سازی خاطره ها، اطلاعات و تجربه ها، باعث شکل گیری رفتار های خوب و بد ما می شوند. جایگاه احساسات و شهود در این قسمت از ذهن است. ذهن ناخود آگاه به دلیل وسعت و قدرتی که دارد عادات خوب و بد ما در زندگی را شکل می دهد. ذهن ناخود آگاه مسئول عملکرد های خودکار بدن مانند تنفس و ضربان قلب هم است. فعالیت ذهن ناخودآگاه از دوران جنینی شروع می شود و در تمام طول عمر ما انسان ها ادامه پیدا می کند، و همه ی اتفاقات موجود در اطراف ما در آن ضبط و ذخیره می شوند.
ساخت های بنیادی شخصیت :
فروید چند سال بعد در نظریه خود تجدیدنظر و اصلاح ایجاد کرد و سه ساخت بنیادی دیگر شخصیت را به نام های نهاد (id)، خود (ego) و فراخود (superego) عنوان کرد.
نهاد یا id
نهاد بزرگترین بخش شخصیت و منبع نیاز ها و امیال زیستی انسان است. این بخش شامل تمام اجزای ارثی و بیولوژیکی فرد است که از هنگام تولد انسان و حتی پیش از آن در هنگامی که در رحم مادر است وجود دارد. نهاد از هنگامی که انسان پدید می آید تا هنگام مرگ همراه اوست. نهاد تنها یک هدف را دنبال می کند و آن لذت است واین لذت به معنی دریافت آرامش و دوری از ناراحتی و رنج است. نهاد نمی تواند نا امیدی را تحمل کند و می خواهد به هر آن چه که می خواهد، دست پیدا کند و به واقعیت و منطق توجهی نمی کند. نهاد طبق اصل لذت عمل می کند در نتیجه ساختاری خودخواه، لذت جو و لجوج دارد که هر چه را که بخواهد باید سریع به دست آورد. نهاد، ساختار قدرتمند شخصیت است زیرا تمام انرژی دو ساختار دیگر را تامین می کند.
خود یا ego
خود بر پایه ی اصل واقعیت کار می کند و بر خلاف نهاد، منطقی و واقع بین است. خود می کوشد در خواست های نهاد را به صورت منطقی و بر پایه ی اخلاق و قانون برآورده کند و اگر با واقعیت هماهنگی ندارند آن ها را به تعویق بیاندازد و یا هدایت و تغییر جهت دهد. در واقع خود، بین درخواست های متضاد نهاد و واقعیت سازش و میانجی گری می کند. خود در واقع همان بخشی از شخصیت است که باعث می شود شما در شغلی که دوست ندارید، بمانید زیرا در غیر این صورت نمی توانید برای خانواده خود غذا و مسکن تهیه کنید. فروید نهاد را به یک اسب و خود را به سوارکاری تشبیه می کند که باید قدرت برتر اسب را تحت کنترل خود درآورد.
فراخود یا superego
فراخود معمولا در سن پنج یا شش سالگی آموخته می شود و در ابتدا شامل مقررات رفتاری است که توسط والدین ما و در تعامل با آن ها تعیین می شوند. فراخود شامل دو قسمت، وجدان و خودآرمانی است. کودکان از طریق تحسین، تنبیه و درس عبرت یاد می گیرند که چه رفتار هایی را والدی نشان خوب یا بد می دانند. رفتار هایی که کودکان به خاطر آن ها تنبیه می شوند، وجدان یا یک قسمت فراخود را تشکیل می دهند. قسمت دوم فراخود، خودآرمانی است که شامل رفتار های خوب یا درستی است که کودکان برای آن ها تحسین و تشویق شده اند. فراخود نه برای لذت تلاش می کند و نه برای رسیدن به اهداف منطقی، بلکه تنها برای کمال اخلاقی می کوشد.
انواع تکنیک های روانکاوی
درمان روانکاوی معمولا شامل یک دوره درمانی طولانی مدت است که ممکن است ماه ها و یا سال ها به طول انجامد. در تکنیک های روانکاوی، روانکاو معمولاً برای رسیدن به ریشه مشکلات حال حاضر بیمار و برای حل آن به کنکاش و جستجو در دوران کودکی و نوجوانی فرد می پردازد. هدف از این تکنیک ها بهبود شناخت فرد از خودش، بهبود روابط اجتماعی و حل مشکلات ناشی از بیماری های روانی است. تکنیک های روانکاوی برای درمان اختلالات روانی، به پنج دسته کلی تقسیم می شوند. روانکاوان از این پنج دسته در کنار هم استفاده می کنند تا به یک نتیجه مطلوب و ثابت دست پیدا کنند.
- تفسیر
- تحلیل رویا
- تداعی آزاد
- مقاومت
- انتقال
تکنیک تفسیر
تکنیک تفسیر یکی از مهم ترین تکنیک های روانکاوی است. در فرایند تفسیر، مراجع به بیان تمام افکار و احساسات خویش می پردازد و نظراتش را درباره خود و دیگران و زندگی بیان می کند تا با کمک روانکاو این بیانات تجزیه، تحلیل و تفسیر شود و به مراجع کمک شود تا با ریشه ها و ماهیت احساسات و افکار خود آشنا شود. از جمله تکنیک های تفسیر می توان به تکنیک تفسیر زبان بدن، تکنیک تفسیر عبارات احساسی و تکنیک اشکال ارتباط کلامی و غیرکلامی اشاره کرد.
تکنیک تحلیل رویا
تکنیک تحلیل رویا یکی از تکنیک های بسیار مهم و کاربردی فروید برای پیشبرد علم رونکاوی است. نظریه روانکاوی معتقد است که بسیاری از افکار، خاطرات، انگیزه ها و احساساتی که آگاهانه نیستند ؛ در رویاها و خیالات پدیدار می شوند. فروید بر این باور بود که رویاها، احساسات و تمایلات سرکوب شده ای هستند که به سطح ذهن می آیند. بنابراین، روانکاو باید به مراجع کمک کند تا ماهیت رویا را تفسیر و درک کند و به احساسات سرکوب شده در ضمیر ناخودآگاه آنان پی ببرند تا به کشف معانی پنهان آن برسند.
تداعی آزاد
در تکنیک تداعی آزاد، مراجع این امکان را دارد که در مورد هر چیزی که به ذهنش می رسد، آزادانه صحبت کند، آن ها هرچیزی را که وارد ذهنشان می شود، صرف نظر از این که اهمیت داشته باشد یا احمقانه و خجالت آور باشد، بدون سانسور بیان می کنند. اغلب مراجع به بیان احساسات سرکوب شده و ناخودآگاه شان در پشت سخنانی که بیان می کنند می پردازند که ممکن است با احساسات متفاوت و شدیدی روبرو شود. این تداعی ها اغلب به خاطرات و مشکلات دوران کودکی می انجامد. بنابراین مراجع و درمانگر با تکنیک تداعی آزاد در روانکاوی می توانند، مبانی پنهان و قدیمی مشکلات را کشف کنند.
تکنیک مقاومت
مقاومت روانکاوی به معنای مقاومت بیمار در برابر فرایند درمانی است. در تکنیک مقاومت درمانگر باید بررسی و کشف کند که چرا بیمار تاکنون برای بیان یک سری احساسات و مسائل مقاومت نشان داده است تا با کمک آن و تضعیف مکانیسم های دفاعی این مقاومت را کاهش دهد. این مقاومت در مراحل ابتدایی درمان اختلال ایجاد می کند. گاهی هم مقاومت بیمار در برابر تعبیر ها و تغییر هایی است که درمانگر می خواهد ؛ اتفاق بیافتد. برای برطرف کردن این مقاومت ها در بیمار، در مانگر باید صبور و بردبار باشد. تحلیل مقاومت درمانی به منظور افزایش فهم و شناخت عمیق تر از بیمار و فرایند درمانی انجام می شود.
تکنیک انتقال
در تکنیک انتقال مراجع احساساتی را که در گذشته درباره یکی از اعضای خانواده ، دوستان یا آشنایان تجربه کرده است، را به درمانگر انتقال می دهد و همان حس را با او تجربه می کند. در این مرحله از تکنیک های روانکاوی مراجع همان احساساتی نظیر خشم، عشق، تنفر یا… را که به خانواده یا دوستان و آشنایان در گذشته داشته است را نسبت به درمانگر خود خواهد داشت. یعنی احساسی که بیمار به درمانگر پیدا می کند به شخصیت حقیقی درمانگر ربطی ندارد و این حالت فرصتی را فراهم می سازد که بتوان به هسته مشکل بیمار برای روانکاوی دست یافت. این تکنیک به درمانگر کمک می کند تا بداند بیمار با دیگران چگونه تعامل دارد.
روانکاوی در چه مواردی می تواند موثر باشد ؟
- مشکلات خانوادگی و مسائل مربوط به ازدواج
- مشکلات در روابط بین افراد
- مشکلات خود شناسی و خود پذیرش و مشکلات هویتی
- مشکلات جنسی و ارتباط با روابط عاطفی
- اختلالات روان تنی
- افسردگی و اضطراب
- سوگ یا از دست دادن یک عزیز
- افراد دارای ترس و فوبیای خاص
فواید و مزایای روانکاوی
هر روش درمانی مزایا و ویژگی های مخصوص به خود را دارد. از جمله مزایای روانکاوی به موارد زیر می توان اشاره کرد :
- درمان به شکل عمیق انجام می شود و مشکلات به صورت ریشه ای حل می شوند و فرد کنترل بیشتری را روی رفتار ها و مشکلات آینده ی خود به دست می آورد.
- روانکاوی سبب بهبود روابط اجتماعی و خانوادگی افراد می شود. افراد در فرآیند درمان می توانند روابط خود در گذشته، حال و آینده را با دیگران کشف کنند.
- افزایش خود آگاهی و درک عمیق تر از احساسات، افکار و رفتار خود. روانکاوی کمک می کند که فرد بینش عمیقی را نسبت به احساسات درونی خودش به دست آورد و به این صورت رفتار ها، افکار و احساسات خودش را کنترل و مدیریت کند.
- فرد در درمان روانکاوی به مرور زمان جنبه های مثبتی را در رشد فردی خود می بیند که در نهایت منجر به بهبودی حال و روند زندگی او منجر می شود.
- افزایش اعتماد به نفس و اعتماد به دیگران
سخن پایانی
روانکاوی، جایگاه ویژه ای در روانشناسی و درمان مشکلات روانشناختی دارد. روانکاوی یک روش روان درمانی با ارزش است که می تواند مزایای ماندگاری را حتی مدت ها پس از پایان درمان برای مراجعان فراهم کند. اما به هر حال، نتیجه ی نهایی روانکاوی بستگی به هدف و تعهد فرد به فرایند درمانی دارد.